اجرای حق تعیین سرنوشت، تقابل حقوق بشر با حاکمیت دولتها
author
Abstract:
حق تعیین سرنوشت یکی از موضوعات بسیار مهم در حقوق بینالملل معاصر است که در بسیاری از اسناد بینالمللی به آن اشاره شده است.، این حق با وجود اینکه یکی از اساسیترین موازین حقوق بشری است، همچنان چالش برانگیز، مبهم و نامشخص میباشد. به لحاظ تاریخی، این حق تا مدتها صرفاً به موارد استعماری مربوط میشد و دارای مفهومی سیاسی بود، اما بهتدریج با درج این حق در اسناد بینالمللی و منطقهای، بهعنوان یک اصل حقوقی مورد شناسایی قرار گرفت. در عین حال، اجرای این حق همچنان با موانع و محدودیتهایی همانند حفظ تمامیت ارضی کشورها و اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها و ممنوعیت تجزیهطلبی و مهمتر از همه حفظ صلح و امنیت بینالمللی مواجه است. از سوی دیگر، توجه روزافزون به حقوق بشر و جهانشمولی آن، تحولات عمدهای در قلمرو مفهوم و اجرای این حق به وجود آورده که در نتیجه، این امر موجب تقابل حقوق بشر و حاکمیت دولتها گردیده است. با توجه به اینکه امروزه حاکمیت بهعنوان قدرت عالیه در قلمرو یک سرزمین حیات دارد و دولتها یا حکومتها بهعنوان مظهر حاکمیت و به لحاظ ساختار اقتدارگرایانه خویش و با تفسیری دلخواه از حق تعیین سرنوشت، اجرای آن را در قلمرو حکومتی خویش به راحتی نمیپذیرند، مقاله حاضر در صدد تشریح این امر است که تحولات به وجود آمده در عرصه بینالمللی، موجب نوعی تحدید و تعدیل در نهاد حاکمیت و اصول مربوطه به آن گردیده است، بنابراین، مشارکت اعضای ملل متحد و ایجاد راهکارها و اتخاذ ضمانتاجرای مناسب از ناحیه دولتها یا سازمانهای بینالمللی جهت اعطای این حق به ملتها و برای رفع این تقابل راهگشاست. این نوشتار، کنکاشی در بیان شیوههای اجرای حق تعیین سرنوشت با بررسی علل و شیوههای تقابل این حق با حاکمیت دولتها و در نتیجه بررسی راهکارهای رفع این تقابل است.
similar resources
اجرای حق تعیین سرنوشت، تقابل حقوق بشر با حاکمیت دولت ها
حق تعیین سرنوشت یکی از موضوعات بسیار مهم در حقوق بین الملل معاصر است که در بسیاری از اسناد بین المللی به آن اشاره شده است.، این حق با وجود اینکه یکی از اساسی ترین موازین حقوق بشری است، همچنان چالش برانگیز، مبهم و نامشخص می باشد. به لحاظ تاریخی، این حق تا مدت ها صرفاً به موارد استعماری مربوط می شد و دارای مفهومی سیاسی بود، اما به تدریج با درج این حق در اسناد بین المللی و منطقه ای، به عنوان یک اصل...
full textحق حاکمیت و تعیین سرنوشت از منظر فقه سیاسی شیعه
فقه اسلامی بر خلاف برخی تصورات، دانشی تکلیفمحور نیست و مباحث مربوط به حقوق شخصیه افراد، بخش مهمی از گفتوگوهای فقهی را به خود اختصاص داده است؛ لکن به نظر میرسد بحث از حقوق سیاسی افراد جامعه مانند حق حاکمیت سیاسی و تعیین سرنوشت که یکی از مهمترین حقوق مشترکه نوعیه محسوب میشود، مسئلهای نسبتاً جدید در فقه سیاسی شیعه است که همراه با ورود اندیشههای مدرن به ساحت تفکر اسلامی مورد توجه واقع شده است...
full textتقابل حق دعوت به مداخله، حق تعیین سرنوشت مردم، دموکراسی، جنگ داخلی، مشروعیت
چکیده موضوع دعوت به مداخله و ارتباط آن با حق تعیین سرنوشت مردم از جمله موضوعات بحث برانگیز در حقوق بین الملل معاصر است. جنگهای داخلی اخیر در خاورمیانه و برخی کشورهای شمال آفریقا نیز بر اهمیت این موضوع افزوده است.با توجه به این که برخی اسناد بین المللی، آرایی از دیوان بین المللی دادگستری و رویه ی اکثر دولتها، مداخله نظامی دولتهای ثالث، جهت حمایت از دولت حاکم، که در حال نبرد با شورشیان است را ب...
full textحق تعیین سرنوشت در اسلام و حقوق بینالملل معاصر
یکی از اصول اساسی و پایه حقوق بینالملل معاصر، اصل حق تعیین سرنوشت است که بر اساس آن همة افراد و دولتهامیتوانند امور خویش را در زمینههای مختلف سیاسی،اقتصادی و اجتماعی اداره و راهبری کنند. امروزه، دامنه مفهومیاین حق به خاطر توجه روزافزون به مسئله دموکراسی و حقوق بشر و مسائل دیگرغنیتر شده و استحکام بیشتری یافته و تخطی و تجاوز از آن مسئولیت بینالمللی دولتها را مطرح میکند. یکی از سوالات مطر...
full textنقض حقوق بشر و جدایی طلبی اقلیت ها در پرتو حق تعیین سرنوشت
یکی از مطالبات گروه های اقلیت قومی، نژادی، زبانی، مذهبی و یا گروه های بومی، حق تعیین سرنوشت است. نخستین فعالیت های ملل متحد در چارچوب تعیین سرنوشت فقط سرزمین های اشغالی، غیر خودمختار، مستعمرات و دولت هایی که رژیم های نژادپرست داشتند را شامل می شد و اقلیت ها نمی توانستند این حق را اعمال کنند، زیرا اصل تمامیت ارضی بر تعیین سرنوشت اقلیت ها غلبه داشت. اما پایان جنگ سرد همان طور که بسیاری از اصول حق...
full textقابلیت اجرای فراسرزمینی تعهدات بین المللی دولتها در زمینه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بشر
میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با ترسیم تعهدات بین المللی دولتهای عضو در ماده دو از دولتهای عضو می خواهد تا با همکاری و مساعدت بین المللی به دولتهای فاقد امکانات لازم برای تحقق عالیترین سطوح قابل حصول حقوق مندرج در میثاق کمک دهند. تعهد به ارائه مساعدت بین المللی گویای ابعاد فراسرزمینی تعهدات منبعث از میثاق می باشد. کمیته با تأیید قابلیت اجرائی فراسرزمینی تعهدات ناشی از میثاق اعلام می دارد...
full textMy Resources
Journal title
volume 80 issue 96
pages 59- 77
publication date 2016-12-21
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023